ََ سرنوشت - رد پا . . .
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رد پا . . .

چون بهار زندگی هامان گذشت


فصل گرم بچگی هامان گذشت



بعد از آن دیگر کسی آدم نبود


گرگ و سگها،لاشخورها کم نبود



یار غار کودکی ها کوچ کرد


بازی دنیا دو مشتش پوچ کرد



شهر خاموشی بماند و یاد او


کوچه مان هست آن پلاک روبرو



یاد دارم جنس کوچه خاک بود


فرصت بابونه گل ها پاک بود



ای دریغا فرصت بودن کجاست


فرصت تکرار خندیدن کجاست؟



یاد بوی یاس و مریم،پشت گوش


خنده های بی دلیل و پر خروش



گرچه زیبا بود ولیکن سرنوشت


کاش آخر جور دیگر مینوشت

 

پیام بخشعلی


نوشته شده در یکشنبه 88/4/7ساعت 11:7 صبح توسط فاطمه نظرات ( ) |


Design By : Pichak