ََ دو خط موازی هیچوقت بهم نمی رسند... - رد پا . . .
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رد پا . . .

دو خط موازی زائیده شدند.

پسرکی در کلاس درس انها را روی کاغذ کشید.

ان وقت دو خط موازی چشمشان بهم افتادو در همان

یک نگاه قلبشان تپید و مهر یکدیگر را در سینه جای دادند.

خط اولی نگاهی پر معنا به خط دومی کرد و گفت:

ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم...

خط دومی از هیجان لرزید.خط اولی...

و خانه ای داشته باشیم در یک صفحه دنج کاغذ...

من روز ها کار می کنم.

می توانم خط کنار یک جاده متروک شوم...

یا خط کنار یک نردبان.

خط دومی گفت:

من هم می توانم خط کنار یک گلدان

چهار گوش گل سرخ شوم.

یا خط کنار یک نیمکت خالی در یک پارک کوچک و خلوت!

چه شغل شاعرانه ای...!

در همین لحظه معلم فریاد زد:

دو خط موازی هیچوقت بهم نمی رسند

و بچه ها تکرار کردند...

 


نوشته شده در شنبه 88/5/10ساعت 7:22 عصر توسط فاطمه نظرات ( ) |


Design By : Pichak